سخنی با همکاران صنفی
آن روز که میگفتم عملکرد آقای کریمی قدوسی (مدیر عامل مستعفی بنیاد ملی بازی های رایانه ای) در حذف پروانه تولید تخلف است، متهم به تندروی از نوع داعش شدم و ایشان نیز "توییت بازی" کردن که این سیاست به نفع بازی سازان و جوانان کشور است و مخالفان این طرح اهداف سیاسی دارند! و هادی جعفری با سمت "معاون بنیاد" هم آمد در خبر تلویزیون نشست و با مقایسه سرودن شعر و بازی سازی ! موضوع را تایید کرد که خوب است در ابتدا کاری نداشته باشیم و بگذاریم با اعتماد به جوانانمان، بروند و بسازند !!!
شد : عوام فریبی و رنگ کردن خر جای گورخر !
اما اعتراض من به چه بود ؟!
حذف پروانه تولید از محصولات سمعی بصری (فیلم سریال موسیقی تئاتر انیمیشن بازی و...) که شامل یک داستان یا سوژه داستانی است یعنی بی اعتباری یک کسب و کار و به مشکل خوردن فعالین آن حوزه، وقتی وزارت ارشاد پروانه ای صادر میکند، موضوعات، مشکلات و خطرات احتمالی حین تولید و پس از تولید مشروط به آنکه محتوای تولید شده تغییر نکرده باشد بر عهده وزارتخانه است و تولیدکننده عملا بزه انجام نداده است. گفتم این حذف و علم کردن پرچم کثیف ممیزی پس از نشر که تخم لق علی جنتی بود یعنی سازندگان بازی با ریسک بیشتری در حوزه تولید فعالیت کنند و اگر ندانسته سوژه ای را انتخاب کردند و با هدف تولید در چارچوب قوانین جاایران تولید کردند اما مشکل با ارکان نظام، اقتصاد و سیاست، بومی گری و... داشت با مشکلات قضایی و توقیف محصول و ضرر چند میلیونی رو به رو می شود
خندیدند و من را متهم به ضدیت با شیخ حسن کردند !!!!
امروز ایشان صندلی را تحویل داده است
اما بدانید عواقب تصمیم های غلط ایشان گریبان یک یک ما را گرفته است
مثل جوانان زیر ۲۰ سال فکر نکنید
موضوع شخصی نبود و نیست
در قسمت شخصی توانستم کاری کنم که ایشان می داند و من.
این موضوعات شخصی نیست، ساده نباشید
بخوانید خبر را ! خیلی ساده و با اشتباهی ساده یک تیم بازی سازی جوان وارد مشکل امنیتی شده است !
یک گروه بازی ساز بی گناه با نیت خیر و شرایط سخت شروع به تولید یک بازی کرده اند برای نشان دادن رشادت های ناجا
اما طبق قوانین جدید خودسرانه و بدون مجوز و تاییدیه ارشاد (به دستور حسن کریمی قدوسی و برخلاف مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی نیازی به بررسی بازیقبل از تولید نیست) و اینگونه حکم جلب این تیم صادر شده است
از این پس هم خواهیم شنید که دستگاه قضا به چنین پرونده هایی ورود کند
و برخی از رفقای دیروز ما، باید در سوراخ موش مخفی شوند !!!!
برخی از خجالت
برخی از ترس
هوشبارانه رفتار کنید عزیزان و همکاران
با تمام توان به عنوان نماینده برخی از بازی سازان، پیگیر پرونده ایشان هستم تا اگر سونیتی نداشته اند موضوع ختم به خیر شود. اما بدانید بار کچ به منزل نخواهد رسید به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر
سخنی هم با نماینده دستگاه قضا دارم
برادر عزیز، لطفا پرونده مدیرعامل مستعفی بنیاد ملی بازی های رایانه ای را کالبدشکافی کنید و ببینید موضوع ممیزی پس از نشر و حذف خودسرانه مصوبه رسمی شورای عالی انقلاب فرهنگی ریشه در کدام دالان فرهنگی دارد. قطعا پیگیری این موضوع تا رسیدن به سرنخ نهایی و برخورد با عوامل نا امن شدن این کسب و کار از لحاظ صنفی و نیز بی اعتباری این صنعت فرهنگی بین مردم را تا رسیدن به حصول پیگیری خواهیم کرد.
با ما چه کردید ای ژن های خوب !!!
برگشتیم به پنج سال پیش ! نقطه سر خط
خبر کوتاه بود ! ولی پنج سال درد کشیده شد و عربده زده شد تا عده ای روشنفکر و وابسته به اروپا برگردند به نقطه سرخط !
نمایشگاه بازیهای ویدیویی احیا میشود
سال هاست در رسانه های مختلف درخواست کرده ام هفته گیم تهران راه اندازی شود. نمایشگاه گیم تهران که با هنرمندی علی جنتی وزیر مستعفی فرهنگ منحل شده است احیا شود و در زمان برگزاری این نمایشگاه، همایش آموزشی TGC نیز برگزار شده و جشنواره گیم تهران نیز در کنار جشنواره بین المللی گیم ایران به صورت همزمان با لیگ بازی های رایانه ای برگزار شود.
یکی از پرمخاطب ترین نمایشگاه های فرهنگی ایران که با کج سلیقگی علی جنتی منحل شده بود
بدین ترتیب هم در مدیریت هزینه ها صرفه جویی می شود هم اذهان عمومی و جراید و رسانه ها به شعار هفته گیم تهران جلب می شود و هم می توانیم این هفته را در نمایشگاه ها و جشن های بین المللی به نشانه یک بلوغ ملی نمایش دهیم.
اگر نمایشگاه 5 سال پیش به دستور آن وزیر خسته دل ! تعطیل نمیشد و مشاور ایشان (که این روزها نفس های آخر مدیریت بر کرسی بنیاد ملی بازی های رایانه ای را تجربه می کند تا بعد از استعفا یا وارد هولدینگ معظمی شوند یا عطا ماندن در کشوری که ویران کرده اند را به لقایش ببخشد و مهاجرت کند به گوشه ای از اروپا) به حق و درست کارشناسی می کرد و اجازه نمیداد این اشتباه بزرگ رخ دهد، امروز پنج سال عقب نبودیم.
همیشه وقتی نگاهمان از داخل جدا می شود و چشم به صدقه های اروپا می بندیم (به نام های مختلف) اینگونه می شود که با دماغی آویزان و رویی سیاه بدون یک خروجی مناسب به ازا چند میلیارد هزینه، بر می گردیم نقطه سر خط !!!
بدون حاشیه عرض می کنم، بر فرض که قانون ذیل فقط برای مدیران و معاونان و وزرا در ج ا ایران باشد:
داشتن تابعیت ایرانی یک امتیاز در گزینش و استخدام در دستگاههای دولتی نیست بلکه یک شرط و یک قید الزامآور است چرا که استخدام اتباع خارجی در دستگاههای دولتی طبق اصول 145 و 82 قانون اساسی ممنوع است.
حال آقایان متولی فرهنگ و هنر، کلاه خودتان را قاضی کنید که آیا لزومی هم دارد قائم مقام یا جانشین یا مسئول دفتر یا حتی حسابدار یک سازمان یا بنیاد فرهنگی که سازمان ایشان مسئولیت و تولیت حدود 30 میلیون ایرانی را برعهده دارد سوگند وفاداری به پرچم آمریکا خورده باشد و زن و بچه ایشان در آن سرزمین رویایی برای برخی مدیران مشغول زندگی باشد ؟!
این متن سوگندی ست که برخی مدیران دولتی شاغل در حوزه بسرگرمی های کودک و نوجوان و خانواده درجه یک ایشان برای اقامت در آمریکا بر زبان جاری کرده اند ! بارها باید این سوگند نامه را خواند و بعد صندلی خدمتی که تصاحب کرده اند را روی کمرشان خرد کرد ! برخی دیگر از این مدیران دارای ژن خوب تابعیت کشورهای اروپایی دارند و هنوز به آمریکا راه پیدا نکرده اند ! به واقع مسئولیت حراست کل کشور چیست ؟ با وجودی که در جریان دلسوزی های مدیران ارشد حراست ارشاد و کشور هستم، اما واقعا مسئولیت حراست چنین سازمان هایی چیست که فردی بازنشسته و نیازمند به مادیات و روزمرگی ها را به حساب گردش کار آنجا می نشانید ؟! (توضیح ضروری : فرد مورد نظر به جهت مشغله های این سن و سال که به سراغ تمام ما خواهد آمد اصطلاحا یک سر دارند و هزار سودا و فقط مقداری وقت نظارت و رسیدگی مو به مو به رفتارها و فعالیت های حساس اینچنینی که نیازمند حضور یک نیروی جوان با دغدغه های کمتر و 24 * 7 است را ندارند. این توضیح را نوشتم تا خدای ناکرده برای خواننده سوتفاهم نشود و برعکس نخواند) چگونه متوجه نفوذ و ولنگاری فرهنگی و نیز کودتا در حوزه ای حساس و مرتبط با کودک و نوجوان نیستید ؟! وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی را با چه اطلاعات غلط و دور از واقعیتی فریب می دهند که اینگونه از اصل ماجراها دور هستند و زیر گوششان مدیران دو تابعیتی (و اقامت همسر و فرزند در آمریکا) حتی تا پست و مقام جانشین مدیرعامل یک بنیاد فرهنگی هم نفوذ کرده اند ؟!
«بدینوسیله سوگند میخورم کلاً وتمامی وفاداری خود به هر پادشاه یا دولتمرد و دولت و حکومت و مملکتی که تاکنون شهروند آن بودهام را طرد کرده و در برابر کلیه دشمنان داخلی و خارجی به دفاع و حمایت از قانون اساسی و قوانین ایالات متحده آمریکا پرداخته و به آن ایمان و وفاداری واقعی بورزم و هنگامی که قانوناً لازم باشد برای دفاع از ایالات متحده تفنگ به دست خواهم گرفت... من این تعهد را آزادانه و بدون هیچگونه تحفظ یا نیت طفره روی میپذیرم.»
ان شاالله موضوع در دست پیگیری است و حتی با استعفای زودهنگام و جا به جایی های عجولانه هم نمی توانند از چنگ عدالت فرار کنند، اما حتی اگر رفتند، آن دنیا و پاسخ به خون شهدا در پیشگاه خداوند دیدنی خواهد بود.
ما آنچه باید می گفتیم، گفتیم !
کاش برخی مدیران فرهنگی (به خصوص آقازاده های کسب و کار بازی های رایانه ای) که عشق ریاست و تکیه به صندلی های بزرگ دفترشان، کورشان کرده است و یادشان رفته چرا خدا به ایشان مهلتی داده و با اخلاق زشت و شیطانی خودشان آینده چندین مجموعه تولیدکننده و میلیون ها مصرف کننده را گره زده اند به شوم بودن و شر، از این هشدارها پندی بگیرند.
قبل از آنکه دیر شود و مهلت از آنان گرفته شود.
که خدا بهتر می داند کی و چه زمانی است...
#بازیهای_رایانه_ای #مدیریت_فرهنگی # وام #آقازاده_های_بی_هنر #زروزور
روی تصویر بالا یا لینک پایین کلیک کنید
https://www.farsnews.com/media/13970930000186
مقام معظم رهبری :
لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم اِلّا جِیءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلیٰ عُنُقِه
این حدیث دربارهی بنده و امثال بنده است.
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد [مگر اینکه]این آدمِ رئیس را که اینقدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که میآورند، دست او را به گردنش بستهاند؛ یعنی دستبسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را.
در آن حوزهِی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کارهای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم (وارد) نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگر ــ یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزهی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا بهخاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرسوجو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، (گفتیم) حالا انشاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً اینجوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً میآورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. مغلولاً میآورند او را در پای محاسبهی الهی.
به نام خدا
جناب آقای دکتر صالحی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام و احترام
متن حاضر بهعنوان گزارشی کوتاه به جهت شناخت بهتر حضرتعالی نسبت به یکی از زیرمجموعههای آن وزارتخانه و نیز توضیح به همکاران صنف بازیسازان که نسبت به بنده لطف داشته و بهعنوان نماینده صنفی انتخابم کردهاند نگاشته شده است. قطعاً توقع صدور دستور یا برخورد با فرد یا جریانی را از سوی حضرتعالی ندارم و فعلاً فقط به تکلیف خود عمل کرده و اطلاعرسانی مینمایم تا در حافظه تاریخ ثبت گردد.
سال 1396 به اصرار شخص مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای که طی تماس تلفنی از بنده درخواست کردند در مراسم انتخاب نماینده صنفی در ساختمان بنیاد حاضر شوم (فایل صوتی مکالمه به دلیل استفاده از تلفنی باقابلیت ضبط خودکار تماسهای دریافتی، نزد اینجانب موجود است) ضمن حضور در مراسم فوق که با حضور شخص مدیرعامل بنیاد و تنی چند از مدیران عامل شرکتهای بازیساز از سراسر کشور برگزارشده بود، با بررسی شرایط کاندیداهای نمایندگی صنفی و نیز توجه به حساسیت فعالیتهای پیش روی بنیاد درباره آییننامههای قانون حمایتهای هدفمند از بازیسازان و... به توصیه برخی دوستان حاضر در جلسه بنده نیز کاندید شده و طبق تائید مدیرعامل بنیاد در گزارش به مرکز ملی فضای مجازی و نیز درج خبر رسمی در سایت بنیاد ملی بازیهای رایانهای که تصویر آن به پیوست ارسال میگردد، ضمن انتخاب شدن بهعنوان نماینده همکاران حاضر در جلسه مقرر شد تا : { بابک کرباسیبهعنوان نمایندهی بازیسازان، تا زمان راهاندازی تشکل صنفی توسط بازیسازان، بهعنوان نماینده باقی خواهد ماند و در جلسات آتی تصمیمگیری سیاستهای کلان در بنیاد ملی بازیهای رایانهای حضور خواهد داشت تا نظرات بازیسازان را منتقل کند}
مدتی گذشت و از اوایل سال 1397 به همراه نماینده وزیر محترم فرهنگ آقای دکتر مینایی و نماینده شورای عالی فضای مجازی آقای حاجی میرزایی و نیز نماینده ناشرین بازیهای وارداتی آقای بهفر جلسات بررسی آییننامه سند هرم حمایت (نام قبلی همگرا) به جهت رعایت عدالت در تصویب قوانین بالادستی موردبررسی قرار بگیرد. در حین برگزاری جلسات نامهربانیها و بعضاً بیاحترامیهایی به وجود میآمد که ذاتاً لازمه سن و سال جوانی و کمتجربگی برخی از حاضرین در جلسات بود و گلهای نبود جز یک مورد ارسال نامه رسمی اعتراضی از سوی بنده به مدیرعامل بنیاد و درخواست برگزاری منظم جلسات، ارائه صورتجلسه از مصوبات، حضور فیزیکی ایشان در جلسات و... که پسازآن سعی کردیم با صبر و شکیبایی جلسات چندساعته را پشت سر بگذاریم.
متأسفانه در حین برگزاری این جلسات، موضوع نقد دوساله بنده به برگزاری رویداد TGC در رسانه ملی بررسی شد و نیز در خصوص حذف خودسرانه برخی وظایف بنیاد بدون مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نظراتی را در چند نشست خبری اعلام کردم. این موضوعات سبب دلخوری مدیرعامل بنیاد شد بهگونهای که در جلسات بعدی با ترشرویی و کماهمیتی به مطالب بیانشده از سوی بنده سعی در اداره جلسه به ضرر بازیسازان داشتند که باتجربه نماینده حضرتعالی و شورای عالی فضای مجازی موضوع سامان گرفته و جلسات بهخوبی مدیریت شد. اما ازآنجاکه بخشهایی از صورتجلسات قبلی که به امضا رسیده بود در مصوبات نهایی اعمال نشده بود و نیز در بحث بررسی فرهنگی سلیقههای بالادستی خطرناکی از سوی کارشناس نوظهور بنیاد ملی بازیهای رایانهای برخلاف مصالح نظام و نیز برخلاف روند تولید بازیهای بومی اعمالنظر کرده بودند که برخلاف نظر اکثریت نمایندگان حاضر در جلسه بود (نماینده حضرتعالی و نماینده شورای عالی فضای مجازی و نماینده بازیسازان مخالف و مدیرعامل بنیاد موافق بودند) طرح پیشنهادی بررسی محتوای فرهنگی بازیهای بومی بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بهجای برخوردهای سلیقهای و قبیلهای با امضا سه نفر از نمایندگان حاضر در جلسه به آقای مدیرعامل بنیاد پیشنهاد شد که متأسفانه ایشان شرایط رفتاری خود را ازدستداده و با پرخاشگری ، توهین و تمسخر بنده اقدام به اخراج فیزیکی نماینده بازیسازان از ساختمان بنیاد کرده و بیان داشتند: "نیازی به امضا و تائید نماینده بازیسازان برای دریافت عوارض بازیهای خارجی و نحوه هزینه کرد آن ندارم و فقط بهقصد حفظ وحدت رویه و احترام به بازیسازان قبول کردم ایشان که نماینده جعلی بازیسازان هستند در جلسات حضورداشته باشند !!" خوب طبیعتاً بعدازاین جلسه سعی و تلاش زیادی هم انجام دادند تا انتخابات مجدد صنفی برگزار کنند و این موضوع را به نماینده شورای عالی فضای مجازی هم اعلام کردند که تحت هر شرایطی موفق به این عمل نشدهاند. ایشان در ادامه و به جهت آنکه صدای مخالفت بنده درباره سند غلط و پراشتباه همگرا به گوش حضرتعالی یا دیگر مسئولین نرسد در اقدامی زیرکانه درخواست کردند نماینده "کمیسیون نرمافزار سازمان نظام صنفی رایانه تهران" بهعنوان نماینده بازیسازان در جلسات بعدی، شرکت کنند. ازجمله دو جلسه "شورای هماهنگی بازیهای رایانهای" با حضور حضرتعالی که برادران دلسوز و محترم بنده در سازمان نظام صنفی بهعنوان نماینده بازیسازان در خدمت شما بودند و اتفاقاً مطالبی را نیز بیان کردهاند که درد صنعت است و درست بیانشده است.
لذا ازآنجاکه مدیرعامل محترم بنیاد معنی نماینده صنفی را با گماشته یا عمله دولت اشتباه گرفتهاند و توقع "بله چشم قربان" گویی از بنده داشتهاند و وقتی متوجه شدهاند اشتباه گرفتهاند، بهجای تغییر رویه غلط خودشان، اصل نمایندگی بازیسازان را با تخریب و توهین زیر سؤال برده و همزمان اقدام به شکایتی 100 صفحهای در دادسرای فرهنگ و رسانه با موضوع توهین، تهمت، افترا، انتشار تصاویر نامناسب و نشر اکاذیب بهقصد تشویش اذهان عمومی علیه بنده کردند (پرونده در حال بررسی است و بهزودی اخبار جالبی درباره این پرونده اعلام خواهد شد) امروز خارج از گله گذاریهای مرسوم درباره رفتار عجیب مسئولین آن وزارتخانه در بستن دهان منتقدین با دادگاه و زندان، صلاح دیدم موضوع را بهعنوان گزارشی از اتفاقات رخداده در مجموعه تحت نظر حضرتعالی به سمع و نظرتان برسانم و نیز از بازیسازان عزیزی که به بنده رأی دادند تا حقوق آنها را در بررسی طرح همگرا و مصوبات دیگر بنیاد یا ارشاد و با حمایت شورای عالی فضای مجازی محفوظ بدارم عذرخواهی کرده و بیان کنم متأسفانه خشت اول را معماران فرهنگ کج نهادهاند و این دیوار بهراحتی صاف نمیشود. باید دیوار خرابشده و دوباره ساخته شود ان شاالله
طرح همگرا قطعاً راهی به سعادت این کسبوکار ندارد و اشتباهات گذشته بنیاد در رفتارهای سلیقهای در این طرح نیز وجود دارد. شاهد نیز شکایت و اعتراضهای پیاپی بخش قابلتوجهی از بازیسازانی ست که در طرح همگرا ثبتنام کردهاند و از برخوردهای عجیب اداری که در اصل سلیقهای است متعجب شده و به خیال خودشان بنده نماینده ایشان بودهام، است. رسماً از مسئولین ذیربط درخواست کردهام اگر صلاح بر دریافت عوارض از بازیهای وارداتی است، فعلاً یا دست نگهدارند تا سند بالادستی مصوب بنیاد که بدون تصویب شورای عالی فضای مجازی در حال اجرا است، بهینهسازی شود یا حداقل جلوی پرداخت عوارض دریافتی به صندوق بنیاد گرفته شود که خدا را شکر این اتفاق افتاده است و نگرانی برای هدر رفت 12 تا 20 میلیارد تومان بهصورت سالیانه در اسناد بلند پروازانه مدیران جوان آن بنیاد نداریم. هرروز که از این اتفاقات میگذرد بیشتر به عمق جمله {کودتای فرهنگی در حوزه بازیهای رایانهای} که در میز خطابه مجلس بیان شد پی برده و برای تغییر روش و منش این آقایان تلاش میکنم.
به بازیسازان عزیز نیز اعلام میکنم موضوع اداری تأسیس "اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان بازیهای رایانهای" همچنان در دست اقدام است و به امید خدا بهزودی اخبار خوشی از آن به اطلاع میرسانم.
با آرزوی توفیق برای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
بابک کرباسی- نماینده صنفی بازیسازان ایران
رونوشت جهت اطلاع : مدیران عامل شرکتهای بازیساز
سلام
مخاطبین عزیز لطفا در راستای سیاست شفاف سازی و حقوق شهروندی و نیز قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات که از وعده های دولت منتخب و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی بوده است، متن سوال های ذیل را بررسی و بر اساس پاسخی که ارائه شده است اگر مستندات یا مدارکی بر خلاف آن پاسخ ها در اختیار دارید، برای بنده ارسال بفرمایید
با تشکر از توجه شما عزیزان
-----------------------------------------------------------------------------------------
آنچه یک هنرمند در اثر خود نمایان میکند بازتاب فکر و ذهن اوست. هنرمند سعی میکند فکر و اعتقاد خود را با زبان هنر منتقل کند. از نقاشی روی بوم گرفته؛ تا فیلم روی پرده سینما، اینچنین است. زبان قصه و داستان البته به آن دلیل که میتواند با عموم مردم ارتباط بگیرد جذابیتش دوچندان است. در ادبیات ایرانیان، داستان و حکایت از همین جهت مورد استقبال مردم بوده است و در ادبیات محاورهای مردم ورود پیدا کرده بوده است. در ادبیات جهانی خصوصا روسیه و فرانسه نیز، رمان زبان انتقال فرهنگ و تاریخ و اخلاق بوده است. خواننده با همذات پنداری با شخصیتهای داستان ارزشهای کشور خود را فرامیگیرد و و کمکم نسبت به آنها علاقه و تعصب پیدا میکند.
مرز انتقال فرهنگ تا تهاجم فرهنگی مرز حساسی است.
خواننده ایرانی میتواند با مطالعهی بینوایان ویکتور هوگو با اوضاع و احوال آن روز فرانسه آشنا شود و در عین حال به تبادل فرهنگی بپردازد ولی وقتی نویسندهی وطنی سعی میکند در کتابش طوری قلم بزند که فرهنگ و سبک زندگی فرانسوی را تبلیغ کند و فرهنگ و سبک زندگی ایرانی را به سخره بگیرد و بر ناخودآگاه خواننده اثر بگذارد مصداق تهاجم فرهنگی پیدا میکند.
این همان غربزدگی است که جلال آل احمد از آن میگفت. در کنار رمان و داستان و فیلم و سریال؛ عرصه بازیهای رایانهای یکی از مهمترین ابزاهای آموزش فرهنگ و یا تهاجم فرهنگی است. بازی به دلیل ماهیت سرگرمی برای کودکان و نوجوانان جذاب و شیرین است به شکلی که در هنگامه بازی حواسش به اطراف خود کمتر جلب میشود. بازیهای رایانه ای (Video Game) مجموعهای از هیجان، اضطراب، تعقل، مهارت، صبر و دوراندیشی و … را برای کودک به ارمغان میآورد و این همان ماهیت سرگرم کنندهی بازی است. کودک و نوجوان با داشتن حس همذات پنداری قوی با شخصیتهای بازی، گاها تا ساعتها بعد از اتمام آن نیز درگیر آن شخصیت است و در رفتار و بیان خود به تقلید و شبیه سازی او میپردازد. از همین جهت است که شرکتهای بزرگی در دنیا در این عرصه سرمایهگذاری های هنگفت کرده اند و چرخه اقتصادی آن بالغ بر دهها میلیارد دلار را شامل میشود. یکی از نکات مهم این عرصه قدرت انعطاف بازی سازان با سرعت رشد تکنولوژیهای ارتباطی-رسانهای است.
یکی از این جهشهای تکنولوژی را باید ورود گوشیهای هوشمند به بازار دانست که این امکان را فراهم میآورد کاربر با استفاده از گوشی خود وارد دنیای سرگرم کننده بازی شود. با این اتفاق دیگر نیاز نبود کاربر حتما پشت سیستم شخصی خود بنشیند. بلکه حالا بازی او همیشه همراهش هست؛ در مترو، پارک، مهمانی، سینما و … هنر بازیسازان حرفهای جهان در این است که چرخه اقتصادی درآمدی بازی را با فضای فرهنگی- آموزشی متناسب با سیاستهای سبک زندگی غربی ترکیب کرده اند. یعنی همان طور که هالیوود سعی میکند در فیلمهای خود سبک زندگی آمریکایی را ترویج کند و یا نگاه تماشاگر را به اسلام و مسلمانان منفی کند؛ بازی سازان جهانی نیز این چنین اقدام میکنند.
وقتی کاربر کودک یا نوجوان قرار است نقش یک سرباز آمریکایی را بازی کند که وارد شهرهای عراق، افغانستان و یا ایران شده و بنابر ماموریت و استراتژی بازی باید بعضی از اماکن این کشورها مانند مساجد را تخریب کند و یا مردم این کشورها را بکشد؛ بر ناخوادگاه کاربر اثر میگذارد و میتواند حسی مانند میهن دوستی در او را ضعیف کند و یا غرب دوستی را تقویت. یا بعضی از بازیها که سبک زندگی را مستقیم مورد هدف قرار داده اند که کاربر باید در مقام بازی کارهایی را بکند و رفتاری از خود نشان بدهد که خلاف اعتقادات و اصول و مبانی دینی اوست. لذاست که باید گفت غفلت از بازیساز و بازیسازی وطنی یعنی مجوز ورود بی رویه بازیهای خارجی که بعضا هیچگونه سنخیتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی ما نیز ندارند. بازیساز وطنی در صورت حمایت سیاست گذاران فرهنگی کشور می تواند همان نقش غلط فرهنگ سازی بازیهای خارجی را؛ با جهت گیری ایرانی- اسلامی اصلاح کند. ان شاالله
«خبرنامه دانشجویان ایران»
قطعاً سفر رسمی و غیررسمی اتباع نهچندان سرشناس اروپایی به ایران و همچنین رفتار سفارت خانههای کشورهای اروپایی در ایران بیهدف نیست و در شرایطی که عملاً تجارت با ایران بواسطه شیطنتهای کنگره با مشکلات جدی مواجه شده است از اهداف پنهان دیگری خبر میدهد.
سنای آمریکا منافع اقتصادی برجام برای ایران را به قطع آزمایشهای موشکی مشروط میکند. انعقاد قرارداد مشترک بین ایران و هند برای توسعه بندر چابهار زیر ذرهبین قرار میگیرد. ایرباس اعلام میکند که بدون اجازه آمریکا به ایران هواپیما نمیفروشد و دو شرکت واسطه در فروس ایرباسهای دست دوم به ایران تحریم میشوند. قوانین سختگیرانه و مبهمی برای فعالیت بانکهای اروپایی در ایران وضع میشود تا جایی که هیچکدام از آنها تمایلی به سرمایهگذاری در ایران ندارند. سناریوی طولانی نقض برجام توسط طرف غربی و آمریکایی که هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و هیچ واکنش جدی را از طرف مقامات سیاسی و اقتصادی کشورمان به همراه ندارد؛ روحاین از عزت خیالی برجام صحیت میکند و آن طرفتر ظریف به املای خویش در برجام نمره 20 میدهد و ...
رویه نقض توافق هستهای آنقدر واضح شده است که فقط صد روز پس از اجرای برجام مقامات آمریکایی عملاً اعتراف میکنند که اهداف دیگری را به غیر از آنچه در توافق نوشته شده در ایران دنبال میکنند. میتوان اظهارات سوزان مالونی مدیر مرکز سیاست خاورمیانه موسسه بروکینگز را نقطه پایانی برای اعتماد به برجام معرفی کرد اما همچنان عدهای در داخل کشور قصد ندارند تا با حقیقت نقض برجام کنار بیایند.
ماهیت تحرکات و سفر هیئتهای تجاری و سیاسی غربی به ایران نشان میدهد که اراده جدی برای تغییر رویکرد نسبت به ایران وجود ندارد. دلایل روشنی وجود دارد که نشان میدهد اقدامات پسابرجامی 1+5 در ایران بیش از آنکه به مباحث اقتصادی بپردازد ماهیت فرهنگی و امنیتی دارد.
ادعا میشود که طی سفر رئیس جمهور به اروپا حدود 50 میلیارد دلار قرارداد تجاری میان ایران و دو کشور ایتالیا و فرانسه منعقد شده است. حال سؤال اینجاست که چطور قرارداد 500 میلیون دلاری میان ایران و هند (یک صدم مبلغ قرارداد ایران با فرانسه و ایتالیا) حساسیت آمریکاییها را برانگیخته و شبهه غیرقانونی بودن آن را در ذهن مقامات آمریکایی ایجاد کرده است؟
راز این برخورد دوگانه غرب را میتوان در گزارش اندیشکده آمریکایی «میدل ایست» کشف کرد. در این گزارش آمده است که اصلاحات اقتصادی قابلتوجه میتواند سیاستهای منطقهای و خارجی ایران را تغییر دهد و اولویت تعامل اقتصادی را نسبت به نزاعهای ایدئولوژیک افزایش دهد. به نفع تمامی عوامل درگیر در پویاییهای منطقه است تا ایران را ترغیب کنند که گزینه دیگری یعنی اجرای اصلاحات گسترده و هماهنگ مد نظر غرب را اختیار کند.
نقش سفارت آلمان و فرانسه در پسابرجام ایران
در واقع طرف غربی نوعی تعامل اقتصادی با ایران را مدنظر دارند که به مهار کردن ایران در عرصه منطقهای و بینالمللی بیانجامد. طبق این گزارش هدف اصلی سرمایهگذاری تجاری در ایران و تبادلات اقتصادی میان تهران و غرب درجهای از نفوذ اقتصادی است که مانع از مقاومت ایران در برابر خواستههای غرب شود.
سایت سفارت آلمان در تهران بیش از صد و ده روز پس از اجرای برجام همچنان قوانین محدود کننده تجارت با ایران را در خروجی سایت خود دارد. جالب آنجاست که وبسایت رسمی سفارت آلمان همچنان قطعنامههای 1929، 1803 و 1747 شورای امنیت را جزیی از قوانین تجاری با ایران معرفی میکند.
سفارت فرانسه در تهران برنامهای با نام «کالچرلب» را کلید زده که به دنبال جذب جوانان بیست تا سی ساله ایرانی با هدف تکمیل پازل نفوذ فرهنگی در کشور است.
سفارت فرانسه culture lab را برنامهای برای تربیت مبلغان فرهنگی فرانسه در خارج از این کشور معرفی میکند. جالب آنجاست که روزنامهنگاری، عکاسی، رقص، سینما و تئاتر مهمترین اولویت برنامه کولتورلب هستند.
اگر اقدامات دو سفارت آلمان و فرانسه را در کنار دخالت آشکار نیکلاس هاپتون (کاردار انگلیس در تهران) در روزهای منتهی به انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان قرار دهیم به یک فرمول پسابرجامی برخورد با ایران توسط سفارتخانههای فعال اروپایی میرسیم.
چندی پیش آدام زوبین که سرپرست معاونت اطلاعات مالی و ضد تروریسم وزارت خزانه داری امریکاست، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت: سیاست تحریمی فعلی آمریکا «حذف واسطههای کلیدی» ایران است. این واسطهها، هم افراد، نهادها و شرکتهایی را در بر میگیرد که که به محور مقاومت سرویس میدهند و هم شامل اعضای خود این محور است.
هر چقدر دخالت غیر دیپلماتیک سفارتخانههای اروپایی در ایران آشکار است به همان اندازه آینده قراردادهای اقتصادی پسابرجامی میان ایران و غرب در هالهای از ابهام قرار دارد. سفر هیئتهای اقتصادی اروپایی به تهران به غیر از آنکه حس تغییر و فواید برجام را به جامعه القا کند هیچ سودی برای کشور نداشته است.
دولت نیز از حس تغییر در دوران پسابرجام به دلیل منافع سیاسی داخلی استقبال میکند اما آنچه کاملاً مشخص است زیرساخت اقتصادی کشور با تغییر محسوس و قابل توجهی مواجه نشده است. ورود کالاهای مصرفی اروپایی، تمدید قراردادهای پیشین با شرکتهای نهچندان مطمئن اروپایی و رفتوآمد بیفایده هیئتهای تجاری را نمیتوان نتیجه قابل قبولی در بده بستان هستهای دانست.
از طرفی به نظر میرسد اعمال فشار بیشتر به کشورمان از تحولات سیاسی داخلی تبعیت میکند. در حالی که مجلس دهم به کار خود پایان داده و هنوز مجلس یازدهم کار خود را آغاز نکرده است؛ سنای آمریکا بهرهمندی از منافع اقتصادی برجام برای ایران را به قطع آزمایشهای موشکی مشروط میکند. در این میان دولتیها همچنان در حالت خلسه قرار دارند و هیچ نشانهای از واکنش در برابر آمریکا دیده نمیشود.روحانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 96 بیش از آنکه به درمان دردهای عمیق اقتصادی کشور بپردازد به بزک کردن ظاهر اقتصاد مشغول است. برخلاف شعارهای مکرر دولت هیچ برنامهای مشخصی برای عبور از رکود در دولت روحانی مشاهده نمیشود. دولتیها سفر اتباع آمریکایی به ایران و بستن قرارداد اقتصادی نهچندان قابل اتکا را ابزاری برای بزک ظاهر اقتصاد کشور قرار دادهاند تا بتوانند عملکرد چهار ساله نخست دولت تدبیر و امید را در انتخابات آینده موجه جلوه دهند.
با تصویب طرح ممنوعیت تردد به ایران توسط مجلس نمایندگان آمریکا تنها کسانی به ایران سفر میکنند که پیشاپیش مجوزهای لازم را از جانب مقامات امنیتی ایالات متحده دریافت کردهاند لذا نمیتوان به اهداف سفر اتباع غربی به ایران چندان مطمئن بود. در نظر گرفتن این موضوع همراه با مشروط کردن بهرهمندی از برجام به عدم آزمایش موشکی توسط ایران را میتوان به پایان یافتن تمام امتیازات طرف ایرانی در برجام تفسیر کرد. د راین میان تنها یک سؤال باقی میماند؛ اینکه آیا منافع سیاسی دولت در داخل کشور و نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آینده عاملی برای سکوت دولتیهاست؟
قطعاً سفر رسمی و غیررسمی اتباع نهچندان سرشناس اروپایی به ایران بیهدف نیست و در شرایطی که عملاً تجارت با ایران بواسطه شیطنتهای کنگره با مشکلات جدی مواجه شده است از اهداف پنهان دیگری خبر میدهد.
در مجموع عملکرد پسابرجامی دو طرف مذاکرات هستهای را میتوان در چند جمله خلاصه کرد.
در درجه اول دولتیها در داخل ایران تلاش میکنند توافق هستهای را موفق جلوه دهند تا توجیه قابل قبولی برای سه سال گذشته از دولت یازدهم ارائه دهند و از طرف دیگر با شریک کردن مجلس و سایر نهادهای کشور در به نتیجه رسیدن توافق هستهای از هماکنون راهی برای توجیه نقض علنی برجام از سوی غربیها باز کنند.
اما طرف دیگر مذاکرات هستهای تمام انرژی خود را برای سوء استفاده از اعتماد نسبی دولت یازدهم متمرکز کرده و تلاش میکند تا با نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی راه را برای امتیازگیریهای آینده از کشورمان هموارتر کند.